ناوردالبرز

انجمن نویسندگان استان البرز

ناوردالبرز

انجمن نویسندگان استان البرز

ناوردالبرز

انجمن ادبی ناوردالبرز
انجمن نویسندگان استان البرز
حمایت از انجمن
5892101001605548
1764300436107
بانک سپه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات پزشکان» ثبت شده است

نشر الکترونیک 3

دوشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۱۴ ب.ظ


کتاب پزشک پرواز را می توانید در این اپلیکیشن مطالعه کنید:

اپلیکیشن کتابراه

پزشک پرواز

خاطرات دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی

فاطمه دهقان نیری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۶:۱۴
ناورد البرز

نشست نقد و بررسی1

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۰۸ ب.ظ

نقد و بررسی کتاب «پزشک پرواز»

خاطرات دکتر محمد تقی خرسندی آشتیانی- فوق تخصص گوش و حلق و بینی و استاد تمام دانشگاه تهران

.

کتاب «پزشک پرواز» در ساعت 15 تاریخ 97.8.29، در فرهنگسرای شهرداری شاهد شهر تهران، با حضور منتقد آقای احسان عباسلو و نویسنده ی کتاب خانم فاطمه دهقان نیری نقد و بررسی شد. 

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۱:۰۸
ناورد البرز

سرداران سوله

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ب.ظ

سرداران سوله 

فاطمه دهقان نیری

حجم: 1.43 مگابایت

قیمت: 4000 تومان

دانلود فایل PDF

.

توضیحات: خاطرات دکتر ایرج محجوب بهروز، جراح بیمارستان شرکت نفت آبادان، از دوران دفاع مقدس

.

بخشی از کتاب:

روز بعد سروان نگهبان زحمت کشید و آمد. رئیس عقیدتی سیاسی سپاه هم رأس ساعت آمد. او را به دفتر دکتر لازار هدایت کردم. دکتر صنعت و دو نفر دیگر از پزشکان هم حضور داشتند. با چای و بیسکویت از آن‌ها پذیرایی کردیم. سپس ماجرای مجروح شدن دکتر غانم، سرقت ماشین او و آن چه دکتر صنعت گفته بود را برایش تعریف کردم. پس از پایان صحبت­ها دوست پاسدار ما گفت: «من به مقر سپاه می­روم و در این باره تحقیق می­کنم و خبر آن را به شما خواهم داد.»

ما هم تشکر کردیم. خداحافظی کرد و رفت. ساعت هفت صبح روز بعد، خواب بودم که درِ اتاق من را زدند. دکتر لازار به اتاقم آمد و گفت: «بلند شو، دو نفر پاسدار آمده­اند و می­خواهند با شما صحبت کنند.»

دست صورت خود را شستم و به اتاق دکتر لازار رفتم. دیدم دو جوان پاسدار آن‌جا نشسته و منتظرم هستند. گفتند: «پس از تحقیق معلوم شد ماشینی که زیر پای ما بود، متعلق به آقای دکتر غانم می­باشد.»

چگونگی سرقت ماشین را پرسیدیم. آن‌ها گفتند روزهای اول جنگ که درگیری در حوالی گمرک خرمشهر بود و عراقی­ها مشغول غارت اموال گمرک و اشغال آن بودند، مقامات ایرانی گفتند هر کس بتواند اتومبیلی از گمرک خرمشهر خارج کند آن را به او می­دهند. اتومبیل زی پای یک درجه دار نیروی دریایی بوده و چون شماره ترانزیت داشته­است، همه جا می­گفته آنر ا از گمرک خرمشهر نجات داده است. مقامات هم اتومبیل را به او داده بودند. بعداً مرتکب چند فقره سرقت و کارهای خلاف دیگر شده و توسط شهربانی آبادان دستگیر می­شود. سارق به زندان اهواز منتقل شده بود تا بعداً محاکمه و مجازات شود. چون نمی­دانستند اتومبیل مسروقه است یا واقعاً از گمرک خرمشهر آزاد شده، آن را در اختیار سپاه گذاشته بودند. گویا با آن به جبهه هم رفته بودند. بالاخره قرار شد بعد از ظهر برای گرفتن ماشین به مقر سپاه مراجعه کنم.

کلیه حقوق نشر متعلق به انجمن ناورد البرز است و انتشار مطالب برای غیر خریدار اشکال شرعی دارد.


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۷ ، ۱۳:۳۷
ناورد البرز