ظهر آبی حنظله
ظهر آبی حنظله
فاطمه دهقان نیری
حجم: 1.24 مگابایت
قیمت: 2000 تومان
.
توضیحات: خاطرات سردار نادر ادیبی از عملیات والفجر مقدماتی
.
بخشی از کتاب:
تک درخت سدر، یک شاخص در منطقه عملیات والفجر مقدماتی بود. درخت بزرگ و تنومندی که در بلندی تپه ای قرار داشت و مقاومت خود را به رخ می کشید. به تک درختی آمدیم. تعداد کمی سنگر آن جا بود. عمده ی نیروها، در محوطه ی باز، در چاله سنگرهایی که کنده بودیم خوابیدیم. شب سردی در پیش داشتیم. وسایل گرم کننده و لباس مناسب نداشتیم. پتو کم بود، پتوهایی هم که داشتیم نازک بود و جلوی سرمای استخوان سوز جنوب را نمی گرفت. بچه ها از سرما پاهاشان را روی شکم شان جمع کرده-بودند. بعضی کیسه های شن را خالی کرده و گونی ها را روی تن خود کشیده بودند. یا از سرما به زیر برگ درخت سدر پناه برده بودند.
عده ای هم با زمزمه ی مناجات بیدار ماندند یا از سرما، گوشه ای کز کرده و منتظر دستور حرکت بودند. از سوز سرما نمی توانستم بخوابم. اول فکر کردم فقط من هستم که خوابم نمی برد، بعد متوجه شدم همه بیدارند. فقط برای فرار از سرما در هم مچاله شده اند. گاهی نور گلوله ی منوری، قسمتی از آسمان و زمین را روشن می کرد و گاهی صدای حرکت موتور سیکلت و یا تراکتور به گوش می رسید.
به خاطر رملی بودن خاک، خودروهای نظامی نمی توانستند به آن منطقه بیایند. فنس روی جاده می انداخته بودند، تا خودروها از روی آن عبور کنند. اتصال بین فنس ها از هم جدا شده بود و تردد با خودروها به دشواری صورت می گرفت. بیشتر از تراکتور استفاده می کردند. تراکتور به خاطر لاستیک های پهن می-توانست روی رمل ها حرکت کند.
کلیه حقوق نشر متعلق به انجمن ناورد البرز، انتشار مطالب برای غیر خریدار اشکال شرعی دارد.