ناوردالبرز

انجمن نویسندگان استان البرز

ناوردالبرز

انجمن نویسندگان استان البرز

ناوردالبرز

انجمن ادبی ناوردالبرز
انجمن نویسندگان استان البرز
حمایت از انجمن
5892101001605548
1764300436107
بانک سپه

قطعه ای از آسمان دزفول

يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۴ ق.ظ


.

قطعه ای از آسمان دزفول

نویسنده: فاطمه دهقان نیری 

حجم: 1.61 مگابایت

قیمت 1500 تومان

دانلود فایل PDF

.

توضیحات: گزیده ای از آنچه در هشت سال جنگ تحمیلی بر مردم شهر دزفول گذشته است.

بخشی از کتاب: حتی دستور انهدام پایگاه را هم داده بودند که اگر عراق نزدیک شد، نتوانند به عنوان پایگاه مقدم از آن استفاده کرده و به عمق خاک ما نفوذ کنند. هر چه وسیلۀ پروازی و غیرپروازی، مثل تجهیزات و قطعات، داخل انبارهای تدارکاتی پایگاه دزفول بود، فرستاده بودند به پایگاههای دیگر تا به دست عراقیها نیفتد. حتی می‌گفتند بعضی از خلبان‌ها، آر.پی.جی دست گرفتند تا اگر تانکهای عراقی آمدند، روی زمین بجنگند. تا این حد اوضاع بد و آشفته بود. نیروهای دشمن پخش بودند روی زمین و سعی میکردند با انواع و اقسام تجهیزات و تسلیحات، از پل کرخه عبور کنند. نیروی سپاه، بسیج و نیروی زمینی ارتش در منطقه گسترش پیدا کرده و مقابل‌شان ایستاده بودند، اما توان‌شان ضعیف بود. هواپیماهای خودی میخواستند نیروهای زرهی دشمن را بمباران و منهدم کنند. اما منطقه وسیع بود و نیروهای دشمن و خودی به هم نزدیک بودند و ممکن بود نیروهای خودی یا ‌جایی را که مورد نظر نیست، بمباران کنند. محل دشمن هم مدام تغییر می‌کرد. مثلاً امروز عراقیها در سه‌راه قهو‌ه‌خانه بودند، روز بعد تغییر مکان می‌دادند. برای حل مشکل، تعدادی از خلبان‌های پایگاه وحدتی را با جیپهای بیسیم‌دار که بُردش زیاد بود، فرستادند به جبهه. چون خلبان بودند، منطقه را میشناختند و می‌توانستند هواپیمایی را که برای بمباران نیروهای دشمن آمده بود، راهنمایی کنند. تعداد قابل توجه‌ای از خلبان‌های جوان به این مأموریتها اعزام شدندیکی از خلبانهای ناظرمقدم که در جبهه حضور داشت، خلبان خسروی‌نسب بود. میگفت در طول یک روز، به طور متناوب چهل فروند هواپیما از پایگاه دزفول درخواست کرده و این چهل فروند توانستند پل کرخه‌ را ببندند و جلوی عراقیها را با بمباران‌های کوبنده سد کنند. میگفت لاشۀ تانکهای سوختۀ عراقی در منطقۀ آن طرف پل کرخه جمع شد.»

 

کلیه حقوق نشر متعلق به انجمن ناورد البرز است و انتشار مطالب برای غیر خریدار اشکال شرعی دارد.

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۱:۵۴
ناورد البرز

سرداران سوله

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ب.ظ

سرداران سوله 

فاطمه دهقان نیری

حجم: 1.43 مگابایت

قیمت: 4000 تومان

دانلود فایل PDF

.

توضیحات: خاطرات دکتر ایرج محجوب بهروز، جراح بیمارستان شرکت نفت آبادان، از دوران دفاع مقدس

.

بخشی از کتاب:

روز بعد سروان نگهبان زحمت کشید و آمد. رئیس عقیدتی سیاسی سپاه هم رأس ساعت آمد. او را به دفتر دکتر لازار هدایت کردم. دکتر صنعت و دو نفر دیگر از پزشکان هم حضور داشتند. با چای و بیسکویت از آن‌ها پذیرایی کردیم. سپس ماجرای مجروح شدن دکتر غانم، سرقت ماشین او و آن چه دکتر صنعت گفته بود را برایش تعریف کردم. پس از پایان صحبت­ها دوست پاسدار ما گفت: «من به مقر سپاه می­روم و در این باره تحقیق می­کنم و خبر آن را به شما خواهم داد.»

ما هم تشکر کردیم. خداحافظی کرد و رفت. ساعت هفت صبح روز بعد، خواب بودم که درِ اتاق من را زدند. دکتر لازار به اتاقم آمد و گفت: «بلند شو، دو نفر پاسدار آمده­اند و می­خواهند با شما صحبت کنند.»

دست صورت خود را شستم و به اتاق دکتر لازار رفتم. دیدم دو جوان پاسدار آن‌جا نشسته و منتظرم هستند. گفتند: «پس از تحقیق معلوم شد ماشینی که زیر پای ما بود، متعلق به آقای دکتر غانم می­باشد.»

چگونگی سرقت ماشین را پرسیدیم. آن‌ها گفتند روزهای اول جنگ که درگیری در حوالی گمرک خرمشهر بود و عراقی­ها مشغول غارت اموال گمرک و اشغال آن بودند، مقامات ایرانی گفتند هر کس بتواند اتومبیلی از گمرک خرمشهر خارج کند آن را به او می­دهند. اتومبیل زی پای یک درجه دار نیروی دریایی بوده و چون شماره ترانزیت داشته­است، همه جا می­گفته آنر ا از گمرک خرمشهر نجات داده است. مقامات هم اتومبیل را به او داده بودند. بعداً مرتکب چند فقره سرقت و کارهای خلاف دیگر شده و توسط شهربانی آبادان دستگیر می­شود. سارق به زندان اهواز منتقل شده بود تا بعداً محاکمه و مجازات شود. چون نمی­دانستند اتومبیل مسروقه است یا واقعاً از گمرک خرمشهر آزاد شده، آن را در اختیار سپاه گذاشته بودند. گویا با آن به جبهه هم رفته بودند. بالاخره قرار شد بعد از ظهر برای گرفتن ماشین به مقر سپاه مراجعه کنم.

کلیه حقوق نشر متعلق به انجمن ناورد البرز است و انتشار مطالب برای غیر خریدار اشکال شرعی دارد.


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۷ ، ۱۳:۳۷
ناورد البرز

بچه های کارون

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

نقد و بررسی رمان نوجوان «بچه های کارون» نوشته احمد دهقان

منتقد: محمدرضا گودرزی

حجم فایل

تعداد لغات: 3135

لینک دانلود

 

رمان، داستان بلند یا داستان کوتاه هر کدام در نوع خود ارزش خودشان را دارند. بچه­ های کارون، از نظر ژانر؛ رمان واقع­ گرای اجتماعی سیاسی است و موضوع آن داستان جنگ است. هم در خود متن گفته شده است و هم شیوه­ ی روایت می­ گوید؛ ادای دِین به آزادی خرمشهر و بچه­ های خرمشهر است.

راوی در این رمان مهم­ترین عنصر داستانی است و مهم­ترین کارِ فرمی که در این داستان صورت گرفته است در نظرگاه داستان است. چه کسی حرف م ی­زند. نوجوان محصلی که قرار است برگردد و امتحان­ های خرداد ماه را بدهد. به غیر از مادرش اطلاعات دیگری از او نداریم. نیازی هم نیست که داشته باشیم. شهرشان هم شهری غیر از خرمشهر است. همان قدر که روای مهم است، مخاطب راوی هم مهم است. با چه کسی حرف می­ زند. یا مخاطب، درون متنی است و یک نفر توی متن است و راوی، روایت را برای او تعریف می ­کند، یا مخاطب معینی نیست و مخاطب تلویحی است. توی این کتاب جاهایی به نظر می­ آید که مخاطب درون متنی دارد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۹:۰۱
ناورد البرز