قطعه ای از آسمان دزفول
.
قطعه ای از آسمان دزفول
نویسنده: فاطمه دهقان نیری
حجم: 1.61 مگابایت
قیمت 1500 تومان
.
توضیحات: گزیده ای از آنچه در هشت سال جنگ تحمیلی بر مردم شهر دزفول گذشته است.
.
بخشی از کتاب: حتی دستور انهدام پایگاه را هم داده بودند که اگر عراق نزدیک شد، نتوانند به عنوان پایگاه مقدم از آن استفاده کرده و به عمق خاک ما نفوذ کنند. هر چه وسیلۀ پروازی و غیرپروازی، مثل تجهیزات و قطعات، داخل انبارهای تدارکاتی پایگاه دزفول بود، فرستاده بودند به پایگاههای دیگر تا به دست عراقیها نیفتد. حتی میگفتند بعضی از خلبانها، آر.پی.جی دست گرفتند تا اگر تانکهای عراقی آمدند، روی زمین بجنگند. تا این حد اوضاع بد و آشفته بود. نیروهای دشمن پخش بودند روی زمین و سعی میکردند با انواع و اقسام تجهیزات و تسلیحات، از پل کرخه عبور کنند. نیروی سپاه، بسیج و نیروی زمینی ارتش در منطقه گسترش پیدا کرده و مقابلشان ایستاده بودند، اما توانشان ضعیف بود. هواپیماهای خودی میخواستند نیروهای زرهی دشمن را بمباران و منهدم کنند. اما منطقه وسیع بود و نیروهای دشمن و خودی به هم نزدیک بودند و ممکن بود نیروهای خودی یا جایی را که مورد نظر نیست، بمباران کنند. محل دشمن هم مدام تغییر میکرد. مثلاً امروز عراقیها در سهراه قهوهخانه بودند، روز بعد تغییر مکان میدادند. برای حل مشکل، تعدادی از خلبانهای پایگاه وحدتی را با جیپهای بیسیمدار که بُردش زیاد بود، فرستادند به جبهه. چون خلبان بودند، منطقه را میشناختند و میتوانستند هواپیمایی را که برای بمباران نیروهای دشمن آمده بود، راهنمایی کنند. تعداد قابل توجهای از خلبانهای جوان به این مأموریتها اعزام شدند. یکی از خلبانهای ناظرمقدم که در جبهه حضور داشت، خلبان خسروینسب بود. میگفت در طول یک روز، به طور متناوب چهل فروند هواپیما از پایگاه دزفول درخواست کرده و این چهل فروند توانستند پل کرخه را ببندند و جلوی عراقیها را با بمبارانهای کوبنده سد کنند. میگفت لاشۀ تانکهای سوختۀ عراقی در منطقۀ آن طرف پل کرخه جمع شد.»
کلیه حقوق نشر متعلق به انجمن ناورد البرز است و انتشار مطالب برای غیر خریدار اشکال شرعی دارد.